حالا که آمدهای
بنشین
موهایت را شانه کن
و نگاه کن
به این شب تماشایی
که آغاز میشود
*****
حالا که آمدهای
گریه نمیکنم
میمانم و طاقت میآورم
همهی آن دوری هفت ساله را
*****
حالا که آمدهای
لباسهایت را بپوش
عجله کن
دست آن گیاه و این گربه را بگیر
ما برای پیر شدن به دنیا نیامدهای
|