های بانو
شوخی نکن
چشمِ خسته، بسته میشود
قلب خسته
میایستد
*****
برو!
بانو
بگذار بیدار شوم
باید بروم
خیالِ تو را به دوش کشیدن
خرج دارد...
*****
مردم از جنسِ تو میپرسند
میگویم از جنسِ بغضِ من است
دندانهای سفیدشان، افقِ نگاهم را پُر میکند
*****
شب پرهها
برای رسیدن به ماه بانویشان
شب را گم کردهاند
در میان این همه ماهِ فریب
که درختانِ مرده
گل دادهاند
پرهایشان را گم کردهاند
بانو!
شب پرهها گم شدهاند
گم شدهام
|